مقایسه نخ های بخیه صاف و نخ بخیه خاردار
مقایسه نخ های بخیه جراحی صاف و خاردار
نخ های بخیه جراحی یکی از مهمترین مواردی است که هنگام بخیه زدن باید به نوع آن توجه کرد.
نخ بخیه ی صاف
از آنجایی که بیشتر نخ های بخیه صاف هستند، لازم است برای جلوگیری از لغزیدن و از جا در آمدن بخیه، در انتهای آن گره ای بزنیم تا مثل یک قلاب، به بافت بدن متصل بماند.
اما با وجود اینکه گره زدن به انتهای بخیه یک حرکت استاندارد است، تاثیرات زیانباری هم در رابطه با درمان زخم دارد.
اولاً، گره ای که با نخ های صاف میزنیم، موجب میشود در سرتاسر زخم، کششی نامساوی ایجاد شود.
اگرچه ظاهر بسته شده ی زخم، چنین تصوری به ما میدهد، که میزان کشش نخ در همه جای بریدگی بطور مساوی تقسیم شده، اما درواقع، در قسمت هایی که گره خورده، نسبت به طول بخیه کشش بیشتری ایجاد می شود.
این تفاوت کشش در بخیه، در روند جوش خوردن و تغییر شکل پوست دخالت می کند، و باعث می شود شکل نهایی آن ثابت نباشد.
با در نظر گرفتن کشش زیادی که در ناحیه ی گره ی بخیه به زخم وارد می شود، بعضی از پزشکان بخاطر نگرانی از لیز خوردن بخیه، آمدن نخ، و در نتیجه جوش نخوردن آن، گره های خیلی سفتی می زنند، تا این گونه نگرانی ها برطرف شوند.
اما اگر گره های جراحی را خیلی سفت کنیم، باعث مردگی بافت، کاهش میزان تکثیر فیبروبلاست، روی هم قرار گرفتن قسمتی از پوست، و در نتیجه کاهش نیروی زخمی که درمان شده، می شود.
نخ بخیه ی خاردار
برای مقابله با معضلات و محدودیت هایی که نخ های صاف در گره ی جراحی ایجاد کرده بودند، نخ های خاردار تولید شدند، که طراحی شلان به گونه ای است که در انتهای بخیه، حالت قلاب مانندی به آن می دهند و نیاز به زدن گره را از بین می برد.
جواز استفاده از اولین بخیه ی خاردار در آمریکا (که فقط یک طرف آن خاردار بود)، در سال 1956 به دکتر آلکامو اعطا شد اما ایده ی تولید آنها مربوط به سال 1951 می شود، که برای درمان تاندون مطرح شد.
اولین تاییدیه ی شرکت غذا و داروی امریکا برای بخیه های خاردار در سال 2004 و برای در شرکت پزشکی کوئیل صادر شد ( که امروزه شرکت آنژیوتک دارویی نام دارد، و در ونکوور کانادا واقع می باشد). این مربوط به بخیه های دو سمت خاردار بود.
اما در مارچ سال 2009 شرکت غذا و داروی امریکا بخیه ی یک سمت خارداری را تایید کرد که در انتهای آن یک حلقه بود بخیه محکم شود و بتوانند ادامه ی آن را بدوزند. در مورد این نوع بخیه اطلاعات اندکی موجود است.
درست مانند بخیه های صاف معمولی، این نخ ها هم بصورت جذب شدنی و هم بصورت جذب نشدنی در بازار موجودند.
البته در این مورد، تمام بخیه ها تک رشته ای هستند، مخصوصا بخیه های دو سمت خاردار کنونی، از جمله polydioxanone (PDO)، poliglecaprone 25، و بخیه های پلاستیکی و پلی پروپلین. بخیه های خاردار دو سویه از فیبر های تک رشته ای، و با روش میکرو ماشین ساخته می شوند.
در این روش قلاب ها و دندانه های روی بخیه بصورت حلزونی روی سطح نخ ایجاد میشوند. این دندانه ها یا خارها، با فاصله ی حدود 0.88 تا 0.98 میلی متر ، و از وسط نخ، در دو گروه پشت به هم ایجاد می شوند؛ بطوری که از سوزن در هر دو سمت نخ می توان استفاده کرد.
در نتیجه ی این خارها، ابعاد عددی بخیه کوچک تر میشود و یک بخیه ی خاردار معمولا به اندازه ی 1 واحد از سایز معمولی اش بزرگ تر است( مثلا یک بخیه خاردار با اندازه ی 2-0، برابر با یک بخیه ی صاف به اندازه ی 3-0 می باشد).
در مقایسه با بخیه های صاف، بخیه های خاردار مزایای زیادی دارند. خواه آنکه این خصوصیات در بخیه های صاف هم دیده شوند. اولین و مهم ترین آن، عدم نیاز به گره زدن است.
زیرا این بخیه ها خودشان قلاب هایی دارند و با دندانه هایی که برخلاف جهت همدیگر، و بصورت مساوی دارند، در دو سمت مختلف گیر می کنند و از هر دو طرف از بخیه دربرابر لیز خوردن و درآمدن محافظت می کنند. پس نیازی به گره ندارند.
در حالی که در نخ های صاف معمولی، در دو طرف بخیه، و نزدیک گره ها میزان کشیدگی بخیه کمتر می شود، این بخیه های بی گره، هیچ گونه نقطه ی ضعفی نداشته، و میزان فشار و کشندگی مساوی در همه جای بخیه ایجاد می کنند، و در مقایسه با نوع اولی، بهتر عمل می کنند.
علاوه بر این، عدم نیاز به گره، باعث می شود میزان حجم خارجی که وارد بدن میشود کمتر شده، و در نتیجه کل واکنش و تحریک پذیری بدن کاهش یابد.
در نهایت، برخلاف گره زدن با دستگاه لاپاراسکوپی، که فرایند بسیار دشواری است، این بخیه ها آسیب کمتری به بافت زده، و با زمان، هزینه، و اذیت کمتری روند درمان را طی می کنند.
از آنجایی که این بخیه های دندانه دار تقریبا در هر 1 میلی متر از بافت قلاب می اندازد، در استفاده از این بخیه ها، نسبت به بخیه های صاف، در قسمت های بیشتری از سطح پوست ایجاد می شود.( در خاردار زخم های پخش تر، و در بخیه صاف زخم ها مساوی و به یک فاصله هستند).
سطح خاردار این بخیه ها در مقابل تکان خوردن نخ مقاومت می کند، و به همین خاطر به عنوان “دائما متوقف شده” از آن یاد می شود.(بدون اینکه نیاز به گره ای داشته باشد. از آنجایی که نخ خاردار به اندازه ی نخ صاف قلاب دار بافت را سفت نگه می دارد.
این مساله، که در نخ های بخیه صاف زخم ها کمتر در سطح بافت پخش می شوند، باعث میشود زخم های عمیق تری به وجود بیاید، زیرا تعداد زخم ها کمتر اند و فشار بیشتری به هر کدام وارد میشود و ممکن است دیر تر بهبود پیدا کنند.
در مواردی که ایجاد شدن درز بین بخیه میتواند مساله ی مهمی باشد، حالت قلاب مانند بخیه های خاردار در هر یک میلی متر از سطح بخیه، باعث میشود فضای خالی بین بخیه ها و احتمال نفوذ آب به آن، نسبت به نخ های صاف، کمتر شود.
از نکات منفی این نخ ها، آن است که نخ های خارداری که امروزه در بازار یافت می شوند، در اندازه ها و جنس های معدودی هستند.
همچنین در مورد نخ های بخیه یک سمت خاردار که در انتها یک حلقه دارند، هنوز مشخص نشده که آیا مردگی بافت در انتهای این حلقه باعث عمیق شدن زخم در اوایل دوره ی درمان می شود یا خیر.
هرچند این کمبود ها رفته رفته با رشد تکنولوژی ربر طرف خواهند شد، اما در حال حاضر، هنوز آن خصوصیات متنوع و ظرافت هایی، که آنها را برای یک عمل خاص مناسب می سازند را، دارا نمی باشند، و جای پیشرفت دارند.
خصوصیات فرایند بخیه و بافت در جراحی های مربوط به زنان زایمان
قبل از انتخاب نوع نخ های بخیه، جراح علاوه بر دانستن امکانات و خصوصیات فیزیکی این بخیه های موجود، باید از شرایط فیزیولوژیکی بافتی که بخیه قرار است به آن دوخته شود هم آگاه باشد.
مثلا، در کل، نیروی لازم برای نگه داشتن بخیه در اکثر بافت ها، بستگی به میزان فیبر آن بافت دارد.
بنابراین، پوست، و لایه ی فیبری آن بخیه را بخوبی نگه میدارند، در صورتی که بافت پیوندی مغز، و مهره های کمر این کار را نمی کنند.
علاوه بر این، بافت های سالم نسبت به بافت های آسیب دیده یا متورم، در برابر بخیه مقاوم ترند، و عملکرد بهتری نسبت به آن دارند.
پس هر فرد با هر نوع بافتی که در بدن خود دارد، به یک دوره ی درمان برای زخم های بخیه نیاز دارد.
همانطور که پیش تر گفته شد، یک زخم، لازم است از یک سری شرایط سلولی و مولکولی عبور کند تا زمانی که یک ماتریس موقتی ایجاد شده، و بتواند نیروی مخل موجود روی زخم را از بین ببرد.
برای مراقبت از بافت در این میان دوره، از زیست ماده های مخصوص ترمیم بافت استفاده می کنند، تا مواد لازم برای تقویت بافت فراهم شود.
با این حال به این خاطر که همه ی مواد دارویی به نوعی باعث حساسیت یا تحریک پذیری بدن می شوند، لازم است بین میزان استحکام و کشندگی بخیه، و میزان تحریک پذیری تعادل ایجاد کنیم.
این کار، کلیدی ست برای انتخاب بخیه ی مناسب برای هرکدام از انواع بافت. در این بازبینی، فقط انواع خاصی از بافت ها را در جراحی های زنان زایمان بررسی خواهیم کرد.
جراحی محل عجان
در این مقاله در باره ی نوع بخیه ای که در جراحی پارگی محل عجان استفاده میکنند، مطالعاتی انجام شده است.با افزایش حالت عروقی در دوران قبل از زایمان، فارغ از روش ها و ابزار و موادی که در جراحی استفاده می شود، پارگی های ایجاد شده بخوبی درمان می شوند.
در این که برای دوختن محل عجان بعد از زایمان، بخیه های جذب شدنی بهترین نوع بخیه موادی ست که می توانیم انتخاب کنیم شکی نیست.
هرچند بخیه های کلاژن دار مثل بخیه ی کرومیک گات (روده ی رنگی)، نسل هاست که به خوبی عمل کرده اند، اما بخیه های ترکیبی قابل جذب جدیدی که به بازار آمده اند، نسبت به بخیه های رنگی کلاژن دار آسیب کمتری به بافت می زنند.
بعلاوه، این فرضیه وجود دارد که استفاده از مواد ترکیبی برای دوختن ناحیه ی عجان و آلت تناسلی زنان بعد از زایمان طبیعی، درد بعد از زایمان را کمتر می کند.
با این حال، به این خاطر که مواد ترکیبی جذب طولانی تری دارند، بعضی ها این نگرانی را دارند که مبادا اضافه های این مواد، هفته ها بعد از زایمان و حتی بعد از درمان محل عجان، باعث عفونت واژن شود.
علاوه بر این بعضی از متخصصان براین باورند که بخیه های سفت و محکم، داخل پوست بیماران “سیخونک” می زند و باعث آزار آنها می شود.
در سال 2001، Kettle و Johnson بعضی از این فرضیه ها را، تحت تحقیقاتی اتفاقی و رندومایز شده، در بانک اطلاعات کوچران، مورد آزمایش قرار دارند.
بررسی های آنها به همراه مطالعاتی که با استفاده از انواع بخیه های ترکیبی انجام دادند، به این نتیجه ی نهایی رسید: ” شواهد نشان می دهند که استفاده از دکسون وویسریل برای دوختن عجان بعد از زایمان، میزان درد های کوتاه مدت را کاهش می دهد، اما درصد احتمال جدا شدن آن از بافت نسبت به بخیه های رنگی (ساخته شده از کلاژن روده ی گاو یا گربه)، بیشتر است.”
بعد از این تحقیقات، بخیه های910 Polyglactin وارد بازار شدند و دو تحقیق انجام شده پیرامون آن ثابت کردند که این بخیه ها باعث ایجاد درد کمتر برای بیمار، و نیز رابطه ی جنسی موفق بعد از زایمان می شود؛ بدون اینکه در نزدیکی های بعد از زایمان زخم دوباره پاره شود، و یا اینکه مواد اضافه ای از بخیه روی بافت باقی بماند(در مقایسه با بخیه های کرومیک گات، که جذب کافی نداشته، و احتمال ماندن مواد اضافی بخیه وجود داشت).
در تنها مقاله ای که بخیه های چند رشته ای(polyglicolic acid) و بخیه های تک رشته ای(glycomer 631) را باهم مقایسه کرده است، بیشتر زنانی که در جراحی شان از بخیه ی نوع تک رشته ای استفاده کرده اند، گفته بودند که در ناحیه ی بخیه خورده مشکلاتی داشته اند.
طبق این تحقیقات، کاربرد راحت تر، نکات دیگری که ا بخیه های جدید از لحاظ نظری نسبت به دیگر بخیه ها دارد، از جمله جذب سریع poluglactin 910 می تواند بهترین گزینه ی ممکن برای درمان پارگی عجان بعد از زایمان باشد، هرچند کرومیک گات هم با توجه به تاریخچه ی خوبی که در طی سالها داشته است، گزینه ی غیر معقولی نیست.
بستن لایه ی فیبری ماهیچه ی شکم با بخیه
برای استفاده از مواد روش های مناسب برای بخیه زدن به لایه ی پوششی فیبری دیواره ی شکم، تحقیقاتی انجام شده، که اکثر آنها تاکید دارند که ایجاد فتق انقباضی (که بر اثر ایجاد شکاف روی بافت ایجاد میشود) اولین عیب این جراحی است.
اگر چه دلیل اصلی عدم بهبود مکانیزم بیولوژیکی زخم شکم هنوز نامعلوم است، بنظر می رسد بیشتر فتق های انقباضی بعد از تخریب مکانیکی زخم های شکم، و در طی “مرحله ی تاخیر” یا همان Lag phase،مرحله ای که زخم در آن بهبود می یابد، به وجود می آیند.
اکثر تحقیقات به این نتیجه رسیدند که زخم های مربوط به شکم و پهلو که مستعد فتق هستند، در طی 30 روز اول بعد از بسته شدن زخم ایجاد می شوند. این اطلاعات با داده های تحقیقات قبلی،در مورد اینکه در 4تا 5 روز اول بعد از جراحی هیچ پیشرفتی در قدرت زخم ایجاد نمی شود، همخوانی دارد.
بدلیل نیروی های نخل موجود در دیواره ی فیبری شکم، بخیه هایی که برای جوش خوردن زخم ها و بریدگی های این ناحیه از آنها استفاده می کنند، در مقایسه با جراحی زنان زایمان، به نیروی کشندگی و ماندگاری نسبتا بیشتری نیاز دارند.
با اینکه اکثر مقالاتی که در مورد بسته شدن و بهبود زخم های شکمی به چاپ رسیده اند، روش های مختلف بخیه زدن مثل روش تداومی و توقفی را مورد مطالعه قرار داده اند، بعضی از آنها هم توجهشان را معطوف به نوع و جنس بخیه و مواد جراحی کرده اند.
Hodgson و همکارانش، با بکارگیری یک روش متا آنالیز(مقایسه ی تحقیقات خود با نتیجه ی چندین تحقیق دیگر)، بر روی بخیه های جذب شدنی و جذب نشدنی بازبینی دوباره ای انجام داده، و اظهار نمودند که با استفاده از نخ بخیه ی پلی گلیکولیک اسید، خطر ایجاد فتق به میزان چشمگیری افزایش می یابد.
اما در مقایسه با بخیه های غیرقابل جذب پلاستیکی و پلی پروپلین، اگر از polydioxanone استفاده کنیم، هیچ فرقی در میزان احتمال بروز فتق وجود ندارد.
در این تحقیقات، انها متوجه شدند استفاده از بخیه های جذب نشدنی، نسبت به بخیه های جذب شدنی، میزان درد بیمار، و تعداد درز های بخیه، تا حد چشمگیری افزایش می یابد.
با توجه به این تحقیقات، و دیگر تحقیقات مشابه، نشان داده شده که در شرایط خاص، انتخاب مناسب و عاقلانه ی نخ بخیه برای بستن زخم های شکمی در جراحی های زنان زایمان، بخیه های تک رشته ای دیر جذب همچون polydioxanone و polyglyconate هستند.
هرچند بخیه های polyglycolic aci هم با توجه به سابقه ی خوب و تاریخچه ی بی خطری که در جراحی های سزارین دارند، برای این کار بد نیستند، و انتخاب آنها نامعقول نیست. حال اینکه این بخیه ها باید خاردار باشند یا صاف، هنوز آزمایشات بالینی در دست تحقیق و مطالعه است.
بستن بریدگی های رحم با بخیه
J. Whitridge Williams در اولین ویرایش کتاب Obstetrics این گونه نوشته است: ” رحم، با بخیه های مصنوعی یا ابریشمی کت گوت یا کت گات (ساخته شده از روده ی گربه)، یا ترجیحا با Catgut معمولی بسته می شود.” او 100 سال بعد، در 22امین ویرایش همان کتاب می نویسد:” سپس بریدگی موجود در رحم را با بخیه ی جذب شدنی تداومی شماره 0 یا 1، می دوزیم. بیشتر جراحان برای این کار از بخیه های رنگی(همان بخیه های کات گات روده گوسفندی) استفاده می کنند، اما بعضی ها بخیه های جذب شدنی ترکیبی را ترجیح می دهند.”
این دو بیانیه نشان می دهند که فناوری بیومتریک بیتن زخم های جراحی در قرن آخر پیشرفت کرده، و یا اینکه تحقیقات انجام شده، در این زمینه باعث دخالت و تغییر در مواد مورد استفاده در این جراحی شده اند.
اینطور که پیداست، چه در زمینه ی جراحی زایمان سزارین و چه در جراحی غده های ماهیچه ای، مقالات بی تجربه و کمی وجود دارد که به ما بگوید از کدام بخیه باید استفاده کنیم.
اندکی از این اطلاعات کمیاب، در سال 2009 و در بازبینی های Cochrane Collaboratio پیدا می شوند که البته در آن هیچ گونه مقایسه ای در انتخاب نوع بخیه برای بستن بریدگی های جراحی رحم صورت نگرفته است.
با این حال، شرایط کلی بهبود زخم در رحم با بافت های دیگر بدن یکسان است. بنابراین، از زمان تولید بخیه های ترکیبی می توان گفت که بخیه ی کرومیک گات، ثابت کرده که میزان فعالیت دوباره ی بافت بالا، کشش پرقدرت، ماندگاری و جذب بالا، و البته ویژگی های کاربردی ضعیفی دارد.
علیرغم اینکه از نظر علمی و نظری بخیه های بهتری در بازار موجود هستند، سابقه ی درخشان این بخیه های رنگی روده ای، بر دو اصل مهم دلالت دارد: 1) قدرت کشندگی گره ی کرومیک گات 0( حداقل میزان متوسط کشندگی گره 2.7kgf می باشد)، برای جوش خوردن نیرو های مخل موجود روی جراحی درآوردن رحم، کافی است؛ 2) تا از دست دادن کامل قدرت کششی جذب کامل بخیه های رنگی کرومیک گات، 14 تا 21 روز طول می کشد، که این حداقل زمان تخمینی برای بهبود زخم های بعد از عمل سزارین می باشد.
بنابر این دو اصل، انتخاب بخیه های تک رشته ای، که نسبت به نخ جراحی گات که چند رشته ای و به هم پیچیده هستند، آسیب های بافتی کمتر، و تورم های کم شدت تری را به دنبال دارند، انتخاب مناسب تری است.
با در نظر گرفتن همه ی این عوامل در کنار هم، بهترین بخیه ای که می توانیم برای بستن بریدگی های عمل سزارین، و رحم هایی که رگ های خونی سالمی دارند انتخاب کنیم، بخیه های poliglecaprone 25 یا glycomer 631 هستند.
در مورد رحم هایی که رگ های خونی فعال ندارد، یعنی در عمل افرادی که باردار نیستند، بخیه های ماندگار تر مانند polydioxanone یا polyglyconate بهترین گزینه هستند. با این حال ممکن است بعضی ها بخاطر میزان امنیت بالایی که در تاریخچه ی مامایی دارند، chromic gut و یا polyglycolic acid- را انتخاب کنند.
حال اینکه این بخیه ها باید خاردار باشند یا صاف، مساله ای است که باید در تحقیقات دیگری مورد مطالعه و بررسی قرار بگیرد.
بستن کاف واژن
بستن کاف واژن در عمل برداشتن همه یا بخشی از رحم، کاری رایج، اما از نظر بیومکانیکی فرایندی دشوار است. آلوده شدن لوله ی واژن بعد از عمل رحم، علت اصلی ایجاد بیماری های عفونی و تب زا از قبیل آماس بافت همبند کاف، و ورم چرکی یا کورک لگن است.
حتی اگر عفونتی هم در کار نباشد، کتف واژن مستعد ایجاد توده های گوشتی چرک در اطراف زخم در حال التیام است که بعد از جراحی باعث خونریزی و ترشحات واژنی آزاردهنده می شود.
با توجه به فشاری که نیروهای اخلال گر ،مثل عطسه کردن، سرفه کردن، استفراغ، یبوست، و غیره میتوانند بر زخم بخیه خورده بیاورند، باید آن را به گونه ای دوخت که با این فشار ها پاره نشوند. از آنجایی که بعد از عمل احتمال نزدیکی، و ارتباط جنسی وجود دارد، آن نمونه از بخیه هایی که اضافه های سفت و تیز هم به جای می گذارند، می توانند بسیار آزاردهنده باشند.
در نهایت، با ورود تکنیک های جدید، که میزان دخالت کمتری در بدن دارند، برای ورود به واژن، به جای چاقوهای سرد از انرژی گرمایی استفاده می کنند. این روش، در عوض بافت را با داوم تر میکند، و التیام زخم را سرعت می بخشد.
با توجه به این متغیرها، بخیه ی ایده آل برای بستن واژن و جلوگیری از رشد باکتری ها است، که باعث می شود بافت انعطاف پذیر تر بوده، زود تر احیا شود، و حداقل بین 2 تا 4 هفته، و حتی تا زمان جذب، نیروی کششی اش باقی بماند. این بخیه مانند کرومیک گات نیست که در اطراف زخم، دانه هایی به وجود بیاورد.
اگر از یکی از این بخیه های تک رشته ای جذب شدنی استفاده کردید، گره هایی که در کناره های بخیه می زنید باید داخل شکم زده شود نه داخل واژن، تا اضافات نخ بخیه باعث آزار و خراشیدگی نشود. اینکه این بخیه ها باید خاردار باشند یا صاف، باید در تحقیقات و مطالعات دیگر مشخص شود.
خلاصه
با توجه به این ضرب المثل قدیمی که می گوید ” هیچوقت نگویید هرگز”، برای هیچ عملی، فقط یک “بهترین” جنس نخ وجود ندارد.
با اینکه حدود چهار هزار سال است که از نخ بخیه استفاده می کنند، برای تهیه ی بخیه از مواد بیومتریک، و بستن زخم های جراحی، هم از فناوری های جدید و هم تجربه های این سالها استفاده می کنند.
در تلاشی برای حداقل سازی مشکلات و عوارض، و حداکثر سازی التیام زخم، جراحان نه تنها روش های خودشان، بلکه مواد کمکی که در جراحی از آن استفاده میکنند را هم باید بررسی و بازبینی کنند.
این بازبینی مربوط به استفاده از مواد جذب شدنی یا جذب نشدنی در جراحی های اولیه ی زنان و زایمان می شود. این بازبینی نه جامع است و نه قاطع، بلکه فقط راه های جدید و تکنولوژی ها و مفاهیم نو را معرفی می سازد.
با اعمال یافته های کنونی مان پیرامون روند التیام زخم و مواد بیومکانیکی که برای آن استفاده می کنند، و تنوع بخیه های موجود، جراحان و متخصصان زنان زایمان باید نسبت به اصول علمی موجود نوع بخ بخیه را انتخاب کنند، نه بر اساس سنت و حکایت. خصوصیات بافتی، میزان کشندگی، قابلیت احیا و فعالیت دوباره ی بافت، میزان جذب، و کاربرد استفاده از بخیه ها، مواردی هستند که باید آنها را برای انتخاب نخ بخیه ی مناسب در نظر بگیریم.
نکات اصلی
- یک نخ بخیه ی مناسب، باید دربرابر نیروهای مخل(مثل سرفه، عطسه و غیره)، در طی لازم برای التیام زخم، استحکام و قدرت کافی داشته باشد؛ فعالیت دوباره ی بافت را به حداقل برساند؛ کاربرد آسان داشته باشد؛ به راحتی استرلیزه شود و برای رشد باکتری نامساعد باشد؛ خیلی باریک و نازک نباشد؛ ضد حساسیت، ضد سرطان زا، و ضد الکترولیزی باشد.
- از آنجایی که مواد بخیه یک ماده ی خارجی به حساب می آید، تا وقاتی بخیه در بافت باقی بماند، بافت واکنش های انقباضی و تورمی از خود نشان می دهد. میزان این تورم بستگی به طبیعت شیمیایی و خصوصیات فیزیکی بخیه ای که استفاده شده دارد.
- از معیار ها برای طبقه بندی بخیه ها، که در انتخاب بخیه به جراحان خیلی کمک می کند، می توان به اندازه ی بخیه، قدرت کششی بخیه، قابلیت جذب، ساختار، انعطاف پذیری، و بافت سطح بخیه اشاره کرد.
- بهترین نوع بخیه آن است که در طول فرایند بهبود، محکم باقی بماند و بعد از جوش خوردن بافت، با کمترین میزان تورم و حساسیت بدن، از بین برود(جذب شود).
- صرف نظر از شکل و مواد تشکیل دهنده ی گره، ضعیف ترین نقطه در بخیه های جراحی، گره، و بعد از آن قسمتی است که بلافاصله بعد از گره قرار گرفته باشد.
- طبق گزارشات میزان قدرت کششی بخیه در این قسمت ها، بسته به جنس و نوع نخ بخیه، بین 35 تا 95 درصد کاهش می یابد.
- بخیه های دو سمت خاردار مزایای زیادی دارند: نیاز به گره را از بین می برند، و در نتیجه واکنشات حساسیتی بدن به طرز چشمگیری کاهش می یابد، میزان زخم ایجاد شده در همه جای بخیه به یک اندازه است، و به هیچ قسمتی فشار بیشتری وارد نمی شود.
- دندانه های قلاب مانندی که در هر یک میلی متر از سطح بخیه تعبیه شده اند، باعث می شوند امکان باز شدن بخیه، درز پیدا کردن، و نفوذ مواد خارجی و آب به آن به حداقل برسد. از معایب این بخیه ها می توان به این اشاره کرد که هنوز این نوع بخیه ها در انواع و اندازه های مختلف تولید نشده اند.